چه کرد با دل ها او که به قول شاهرخ با یک عبا و عصا دنیا را به هم ریخت؟ این همه عزت که شوکت ابر قدرتان را به خاک مالید سرچشمه از کجا داشت؟
چه بسیارند لغزیدگانی که با آغاز سفر در مسیر انقلاب، راه حق را یافتند و به خدا رسیدند و چه بسیارند خود مومن پندارهایی که به دلیل نفسانیت ها از شاه راه انقلاب باز مادند و به سقوط در قهقرا مجازات شدند.
و شاهرخ، این حر به تمام معنی انقلاب یکی از کسانی از که از قعر چاه ضلالت به برکت عشق به امام (ره) به جایی رسید که دیدن مقام رفیع آن کلاه از سر آدمی می اندازد. شاهرخ ضرغام، پیش از پیروزی انقلاب اسلامی،
به قشری از طبقات اجتماعی تعلق داشت که در ادبیات عمومی، از آنان با عنوان «لات و
لوت» و «چاله میدونی» یاد می شود. زندگی او تا سال 1356، به جز قهرمانی و نایب
قهرمانی کشتی در تهران و کشور، نقطه ی روشن و قابل افتخاری نداشت اما پس از آشنایی
با نهضت امام خمینی، شاهرخ ضرغام دچار تحول روحی عمیقی شد و به جمع فداییان «حضرت
روح الله» پیوست. شاهرخِ بزن بهادر و داش غلوم، مبدل شد به سربازی جان برکف در
میان خیل عظیم سربازانِ انقلاب اسلامی. وی با آغاز جنگ تحمیلی،
داوطلبانه در خوزستان حاضر شد و اقدام به تشکیل یک دار و دسته ی کوچک چریکی نمود
که شبانه به اردوگاه های ارتش بعث حمله می بردند و خسارات دردناکی به آنان وارد می
ساختند. او سرانجام به همراه گروهش، به «فدائیان اسلام»
پیوست و تا زمان شهادت، یکی از چهره های شاخص این گروه بود.
قسمتی از خاطرات اطرافیان این شهید مفقودالاثر را می توانید از اینجا زیر دانلود نمایید.
اصل کتاب را از اینجا دانلود کنید.
فیلم این شهید بزرگوار را از اینجا ببینید